روابط بين زوج ها


 






 
در روابط بين دو فرد معمولاً چهار مرحله ممکن است اتفاق بيفتد. اولين مرحله يي که در روابط بين يک زوج رخ مي دهد مرحله ي عشق و علاقه است. در اين مرحله طرفين رابطه تلاش مي کنند تا با تمرکز بر علايق و خواسته هاي طرف مقابل، نيازهاي عاطفي او را حدس بزنند و با برطرف کردن اين نيازها و تهيه ي چيزهاي مورد علاقه ي طرف مقابل شادي و شعف را به او هديه کنند و به اين طريق علاقه و عشق خود را به طرف مقابل نشان دهند. در اين مرحله که به مرحله ي شور عشق مرسوم است عاشق براي معشوق خود حاضر به هر نوع از خودگذشتگي است .در اين مرحله معمولاً احساسات حاکم است و نقاط ضعف طرفين توسط طرف مقابل ديده نمي شود يا بي اهميت تلقي مي شود يا حتي به عنوان خصوصيات منحصر به فرد و جذاب طرف مقابل شناسايي مي شود. نقطه ضعف اين مرحله غلبه ي احساس بر عقل و نقطه ي قوت آن تمرکز برخواسته ي طرف مقابل است.
مرحله ي دوم مرحله ي صميميت و دوستي است. در اين مرحله طرفين به خواسته هاي همديگر اهميت مي دهند و هنگامي که اين خواسته از طرف مقابل به صورت کلامي و حتي غيرکلامي بيان مي شود. فرد همه ي تلاشش را بکار مي گيرد تا اين خواسته ها را تأمين کند. در اين مرحله روابط عقلاني تر مي شود و فرد علاوه بر خواسته هاي طرف مقابل به خواسته هاي خود هم فکر مي کند، ولي خواسته هاي طرف مقابل را در اولويت قرار مي دهد. اين مرحله برخلاف مرحله ي قبل بخصوص در روابط زوج هاي موفق طولاني تر است و شور احساسي عشق در اين مرحله جايش را به روابط ملايم تر، ولي بادوام تر و منطقي تر مي دهد. در اين مرحله اگر زوج ها به روي خواسته هاي بيان نشده ي طرف مقابل تمرکز و سعي در برطرف کردن آنها کنند، مي توانند به رابطه شان شور و هيجان و دوام آن را تضمين کنند.
در مرحله ي سوم طرفين تمرکز بيشتري بر روي خواسته ها و نيازهاي خود دارند و اولويت نخست، نيازهاي خودشان است. در اين شرايط جمله ي «من انتظار دارم» زياد به گوش مي رسد و اين مرحله تا زماني که توقعات دو طرف مکمل و برطرف کننده ي نياز طرف مقابلشان باشد ادامه خواهد داشت، ولي بسيار شکننده و صدمه پذير خواهد بود. در اين مرحله از شور و علاقه ي آنها بيشتر بر روي خواسته هاي خود متمرکز است تا طرف مقابل. ميزان حساسيت ها و تنش ها بالا است و طرفين به نيازهاي طرف مقابل کمتر اهميت داده يا آن را در درجه ي دوم اولويت قرار مي دهند. ادامه ي روابط در اين مرحله متمرکز بر رفع نيازهاي فرد توسط طرف مقابل است و ميزان خواسته ها در اين مرحله تشديد شده و گاه نياز يک طرف به کلي ناديده گرفته مي شود. در اين حالت نياز جدي به مداخله درماني وجود دارد و اين مرحله به مرحله ي جهنم روابط موسوم است و در صورت عدم بهبودي، به جدايي واقعي يا عاطفي ختم شده و احساسات از علاقه به بي احساسي يا انزجار و تنفر تبديل مي شود. زوج هاي خوشبخت و موفق مي توانند با تمرکز بر روي مرحله ي قبل مانع از تجربه کردن اين مرحله شوند.
مرحله ي چهارم مرحله ي بي احساسي است. در اين مرحله طرفين هيچ اهميتي به خواسته هاي طرف مقابل نمي دهند و کلاً به نيازهاي طرف مقابل توجه نمي کنند. در واقع در صورت ادامه ي زندگي مشترک طلاق عاطفي رخ داده است. واکنش زوج هاي مشکل دار معمولاً به صورت واکنش منفي بروز مي کند که اين احساس براساس ترس از انتقاد و تنبيه شکل مي گيرد و واکنش مثبت ،يعني اميد به مورد تحسين و تشويق قرار گرفتن.
منبع: هفت روز زندگي شماره(90)